مجاهد عصر

مجاهد عصر

همه خاطرات خوبی که ملت ما از امیرکبیر دارد محصول سه سال است . مقام معظم رهبری
مجاهد عصر

مجاهد عصر

همه خاطرات خوبی که ملت ما از امیرکبیر دارد محصول سه سال است . مقام معظم رهبری

رابطه امیرکبیر با رجال عصر خود

بدیهی است جزئیات این مسایل باید با مطالعه دقیق اسناد و مدارک و کتب و نوشته های منتشر نشده دوره قاجاریه ، ، اعم از نوشته های ایرانی و خارجی ، روشن شود و چهره بزرگترین مرد تاریخ قرن سیزدهم ایران بوضوح شناخته گردد.
رابطه امیر کبیر با رجال عصر خود
در موضوع روابط امیر کبیر با رجال زمان خودش مطلب زیادی نمیتوان گفت زیرابا وجود تحقیقاتی که درباره این مرد بزرگ شده است هنوز مسائل بسیاری از جمله زندگانی خصوصی او پیش ازرسیدن به صدرات مجهول است . 
قدر مسلم این است که امیر برای گردانندگان حکومت در تبریز وجود مغتنمی بوده است زیرا مسلما پس از سقوط قائم مقام همه کسانی که روی کار آمدند از بستگی او به خاندان وزیر پیشین اطلاع داشتند و اورا مانند سایر بستگان باین خانواده ازمیان نبردند و احتمالا موثرترین کس در ان باب امیر نظام زنگنه بوده است که شخص دوم در آذربایجان محسوب می شده است . وقتی در طبیعت امیر دقت می کنیم می بینیم که مردی بوده است در ست و جدی و مسلما این دو صفت مانع از آن بوده است که روابط خصوصی را در امور عمومی مملکت دخالت دهد و از این رو کارهای او از منع و عطا و دادن و گرفتن همه حول این دو صفت دور میزده است . از جهت روابط ا با معاصرینش چون ازهمه نمیشود سخن گفت بذکر چند مورد بارز ا اکتفا می شود .
نخست از چراغعلی خان زنگنه که در سفر عثمانی همران امیر بوده و پس از رسیدن او بصدارت مامور مذاکره با حسن خان سالار شده و آنگاه نائب الحکومه اصفهان گشت و تا بر سرکار بود آثار لیاقت از او دیده می شد و از اینرو و از محارم امیر بود ولی مبداء دوستی آن دومعلوم نیست . به احتمال قوی نسبت با میرزا محمدخا ن زنگنه ، این هر دو را بیکدیگر نزدیک کرده بوده است و سفر عثمانی ، چراغعلی خان را به ا میر شناسانده و موجب تقرب وی گشته است .
دیگر روابط امیر با سید جعفر خان مشیرالدوله است . سید جعفر خان پسر وزیر تبریز و از بستگان قائم مقام و تحصیل کرده خارج و در دوره عباس میرزا فرد متعین بوده است و مسلما او وامیر همدیگر را خیلی خوب می شناخته اند و از استعداد یکدیگر بخوبی با اطلا ع بوده اند و اینکه امیر در سفارت عثمانی جانشین او شده است معلوم می شود که از جهت مراتب اداری هم کمتر از امیر نبوده است و اگر به صدارت نرسیده است باغلب احتمالات دو علت داشته است یکی ملایمت طبع او که شاید برخی آن را به سستی هم تعبیر می کرده اند و دیگر رفتن به انگلستان که از فحوای مطالب تاریخ دوره قاجاریه خوب معلوم می شود که تا روسها در ایران دخیل بوده اند ، از کسانی که به نحوی با انگلستان سرو کار داشته اند نگرانی داشته اند علی الخصوص برای رسدن به صدارت . یکی از استادان امروز درر مقالاتی که قریب به چهل سال قبل مرقوم داشته اند نوشته اند که امیر و حاج میرزا آقاسی مایل بودند که مشیرالدوله همیشه دور ا ز درگاه و در ماموریت باشد تا مبادا به صدارت برسد ولی نامه ای از امیر انتشار یافته است که برعکس ،علاقۀ اور را به سید جعفر خان میرساند . امیر در آن نامه می نویسد :
خود شما البته مراتب دوستی و یک جهتی مرادانسته اید و می دانید که قلبا بشما محبت دارم و هیچ چیز از شما مضایقه ندارم زیرا که می دانم چقدر بکار خدمت دولت می آئید و تا چه حد غیرت ملت و خاک خود را دارید ... اگر میدانستم کسی دیگر از عهده خدمت سرحدی بر می آید هرگز نمی خواستم از من دور باشید ،حالا هم به مین امید هستم که ان شاء الله بعد از انجام این خدمت به سلامت و سعادت از این سفر معاودت نمائید و کمک حالی برای من باشید . 
از این نامه پیداست که چون شخصی نظیر وی در دستگاه شاه نبوده است امیر مجبور بوده است برای حل و فصل مسائل سرحدی آن هم در قبال مامورین مداخله جوی روس و انگلیس از وجود او در ماموریت سرحدی عثمانی استفاده نماید . 
و اما از جهت روابط امیر با میرزا آقا خان نوری جائی ندیده ام که میرزاآقا خان در آذربایجان ماموریتی داشته باشد تا سابقه دوستی و رفاقتی از او پیش امیر بوجود آید و به احتمال قوی انتخاب او به معاونت خود برای این بوده است که از شر تحریکات حامیان او آسوده باشد و با همه گرفتاریهای آغاز سلطنت ناصر الدین شاه این مسئله دیگر مزید بر علت نشود و گرنه نمی شود گفت که امیراز سوابق او اطلاع نداشته است و یا انیکه خصوصیت ورفاقت باعث انتخاب او شده است وتحریکات میرزا آقا خان هم موید این معنی است . 
گذشته از این افراد طرازاول ، رابطه میان امیر و حسین خان مقدم آجودان باشی نظام الدوله نیز قابل بحث است . 
حسین خان از سران لشکری محمد شاه و مامور سفارت اطریش و فرانسه وانگلیس و والی فارس وروی هم رفته شخص متشخصی بوده است و نسبت خواهر زادگی هم با سید جعفر خان مشیرالدوله داشته است . 
معهذا می بینیم که امیر نسبت به او عنایتی نشان نداده است و به احتمال قوی علت آن عدم اطمینان به درستی و کفایت او بوده است . حسین خان در سفارت ارو پا خیلی ماهرانه رفتار کردو شهرتی حاصل نمود اما پس از استخدام افسران فرانسوی چون نتوانست وسایل رضایت آنها را فراهم آورد و علی الخصوص از جهت پرداخت حقوق آنها اشکالاتی پیش آمد اعتبار او تنزل یافت و از این گذشته مقداری اسلحه از فرانسه خرید که پرداخت وجه آن موجب حرفها و دردسرهایی برای دولت شد و به حیثیت او لطمه بسیار وارد آورد . بعلاوه در انتقال سلطنت به ناصر الدین شاه ، آجودان باشی و الی فارس بود و در آنجا غوغا و شورشی بر پا شد و امیر را خوش نیامد و از اینرو می بینیم که در دوره صدارت امیر ، نامی از آجودانباشی نیست و مقام در خور سابقه اش به او داده نشده است، در صورتیکه عزیز خان مکری که خیلی مقامش از او پائین تر بوده است مورد اکرام امیر قرار گرفته است و حتی در همان زمان شورش شیراز که او هم در دستگاه آجودانباشی بوده است امیر به او می نویسد که «عزیز بیا تا عزیزت کنم » و از این معلوم می شود که به کفایت او عقیده داشته است و اساسا از خصوصیات امیر بوده است که هر جا لیاقتی می دیده است در مقام استفاده از آن برای مملکت بر می آمده است . انتخاب میرزا سعیدخان موتمن الاملک برای تحریرات سری و مکاتبات دولتی محرمانه مخصوص بخودش دلیل بر این امر است هر چند که معلوم شد موتمن الاملک بیش از آنکه اهل حقیقت باشد اهل سازش و سیاست است و خیلی زود با میرزا آقا خان نوری کنار آمد و ترقی مقام یافت . 
همینطور است داستان رابطه میرزا حسین خان سپهسالار و امیر کبیر . در صدر التواریخ داستانی هست که صورت جامع تر و کامل تر از آن را بنده دریادداشت های مرحوم ممتحن الدوله شقاقی دیده ام و آن این است که میرزا نبی خان امیر دیوان ،پدر میرزا حسین خان، مبالغی از مال دولت را بر ذمه داشت که با درگذشت امیر مثل همه موارد دیگر با شدت عمل در مقام وصول آن بر آمد و مبلغی از آن پرداخته شد لکن برای بازمانده آن فرزندان میرزانبی خان تحت فشار قرار گرفتند . میرزا حسین خان از فرط زرنگی به فکر چاره افتاد و دانست که حاجی میرزا آقاسی در حضرت عبدالعظیم گرفتار ارباب توقع است که مانند دوره صدارت مرتبا از او پول و کمک می خواهند و او هم ندارد و نمیتواند کمک کند . 
از اینرو خود را به او رسانید و در خلوت به او گفت که ده هزار تومان از مال خزانه نزدمن است که میخواهم به شما برسانم . شما قبضی بتاریخ زمان صدارتتان بمن بدهید که پول به خزانه عاید شده است تا من آن پول را برای شما بیاورم . حاجی حاضر شد و قبض را نوشت و مهر کرد و به میزرا حسین خان داد . میرزا حسین خان هم قبض را گرفته به اولیای دولت داد و پدرش را از دین در آورد و دیگر هم نزد حاجی نرفت . 
بعداً این قضیه به گوش امیر رسید و چون کار طوری انجام یافته بود که از نظر اداری درست می نمود امیر را ازهوش میرزا حسین خان خوش آمد و اورا بکار پردازی امور ایرانیان بمبئی فرستاد و احتمالا در این مورد تکیه امیر به درستی خودش بوده است که تا بر سر کار است مانع از اعمال نظرهای خصوصی مامورین دولت میتواند بشود و اگر واقعا همه کسانی را که شائبه غرض در آنها می رود کنار بگذارد تنها می ماند و کار دولت از پیش نمی رود . 
و اینکه با حکومت عباس میرزای دوم برادر ناصرالدین شاه هم در قم مخالف بود، از این جهت بود که هنوز او را برای کار حکومت آن هم بدون سرپرستی کافی مناسب نمی دانست ، و اتفاقا دشمنان او از این موضوع استفاده کرده قضیه را بعکس جلوه دادند و شاه را از آن ترسانیدند و مبدا ء آنهم قاتل امیر بوده است یعنی حاج علی خان مقدم مراغه ای حاجب الدوله . 
حاجب الدوله انتشار داد که در سفر عراق و بروجرد امیر به او سپرده است که به حکام عرض راه خاطر نشان کند که ((همان تشریفات و احتراماتی را که برای شاه منظور مینمایند برای عباس میرزا هم منظور دارند )) و او این خبر رابه شاه داد 
در منشات حاج فرهاد میرزا اشاره ای است که می رساند که این شخص یعنی حاجب الدوله مایل بوده است چنین نسبتی یعنی طرفداری از عباس میرزا را بدیگر رجال دولت هم که مورد بغض دستگاه ناصرالدین شاه بوده اند بدهد و آن درنامه فرهاد میرزا است به ابوالقاسم امام جمعه که می نویسد .:
«...حاجب الدوله در عتبه چرخ مرتبه به عرض رسانید که در جائی بودیم، فلانی به عباس میرزا اخبار ضاله می نوشت و من بالای سر او ایستاده کاغذ را می خواندم ...» در صورتیکه بعید است که فرهاد میرزا با اینکه مغضوب دستگاه بوده است اینقدر غافل باشد که در حضور کسی آنهم مثل حاجب الدوله با عباس میرزای مغضوب مکاتبه کند و بقول خودش« .. .مست طافح نبود که آن پست طالح از بالای سر اونگاه کند و او نفهمد.. ..»
ولی متاسفانه با همه اینها سعایت حاجب الدوله و هم فکران او موثر واقع شد و امیر جان بر سرِ درستی و خلوص خود گذارد . 
اتفاقا فرهاد میرزا هم چندان مورد عنایت امیر نبوده است زیرا با انگلیسها ارتباط داشته است . 
و از شاهزادگان دیگر علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه هم بعلت حشر و نشر با متهمان و مخالفان دین و دولت مورد لطف امیر نبوده و امیر با او میانه خوبی نداشته است و از مجموع این مسایل بر می آید که دوستی و دشمنی امیر صرفا بنابر مصالح دولتی و مملکتی بوده است نه مصالح شخصی .
بدیهی است جزئیات این مسایل باید با مطالعه دقیق اسناد و مدارک و کتب و نوشته های منتشر نشده دوره قاجاریه ، ، اعم از نوشته های ایرانی و خارجی ، روشن شود و چهره بزرگترین مرد تاریخ قرن سیزدهم ایران بوضوح شناخته گردد.
منبع: حسین محبوبی اردکانی:رابطه امیر کبیر با رجال عصر خود، امیر کبیر و دارالفنون( به کوشش قدرت الله روشنی زعفرانلو، انتشارات کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، تهران:۱۳۵۴ صص۱۹۵-۲۰

شهادت میرزا تقی خان امیر‌کبیر


آشپززاده‌ای که به دلیل استعدادش مورد توجه قرار گرفت و توسط قائم مقام، والامقامی آگاه و وطن پرست شد.

شهادت میرزا تقی خان امیر‌کبیر

به گزارش فانوس، بیستم دی ماه مصادف است با شهادت میرزا تقی خان امیرکبیر، ستاره بی نظیر تاریخ ایران زمین که صد و پنجاه و اندی سال پیش به عنوان صدراعظم ایران درخشید و در کمتر از سه سال و دو ماه بعد از شروع صدارتش خاموش شد. آشپززاده ای که به دلیل استعدادش مورد توجه قرار گرفت و توسط قائم مقام، والامقامی آگاه و وطن پرست شد.

میرزا تقی ‌خان فراهانی از نوادر تاریخ کشور ماست. روحیه اصلاح طلب و عشق عمیق وی به استقلال و آزادی و اقتدار ملت مسلمان ایران، زمانی به فریاد دادخواهی ملت مظلوم لبیک گفت، که می‌رفت تمامی ثروت و عزت کشور برای همیشه در کام جهنمی ستعمار و استکبار جهانی بلعیده شود. زمانی‌که دربار فاسد پادشاهی و رجال سیاسی سر سپرده، مزدورانه و مزورانه علناً سنگ بندگی طاغوت‌های شرق و غرب را به سینه می‌زدند و بی‌شرمی و گستاخیشان به حدی رسیده بود که حتی کوششی در اختفای بندهای اسارت و یوغ بندگی و بردگی خویش نمی‌نمودند. امیرکبیر در برابر دشمنان دین و مجریان سیاست استعماری، یک تنه قیام کرد و پوزه استکبار و عمّال داخلیش را به خاک مالید.

طی حدود یک قرن و نیم که از شهادت امیر به دست جیره‌خواران و سر سپردگان طاغوت می‌گذرد، دوست و دشمن در ستایش از این روح آزاده و شخصیت مقتدر سخن گفته‌اند.همه متفق ‌القول اعتراف کرده‌اند که "مصلحی" چنین تشنه اصلاح، "سیاستمداری" چنان شیفته استقلال و "زمامداری" چنین خیرخواه ملت، نه تنها در تاریخ دو هزار و چند ساله ایران بلکه در تاریخ جهان، کم نظیر و کمیاب می‌باشد. اصلاحات داخلی در زمینه اعتلای فرهنگ، تنظیم اقتصاد و تطهیر عرصه سیاست کشور، اقدامات در جهت احیای دین و بسط عدالت در سطح جامعه، مبارزاتش در جهت قطع نفوذ اجانب و استعمارگران، و حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور که طی سه سال و اندی صدارت میرزا تقی‌خان امیر کبیر انجام گرفت، تماماً شایسته تحسین است.


تصویر امیر کبیر در مجله اطلاعات دهه ۵۰


عکسی که به عنوان تصویر امیر کبیر در مجله اطلاعات دهه ۵۰ چاپ شده است .تصاویر و نقاشی های زیادی به امیر کبیر نسبت داده شده ولی اکثراً از لحاظ خصوصیات چهره به یکدیگر شبیه نیست!

تصویر امیر کبیر در مجله اطلاعات دهه ۵۰

زندگی نامه میرزا تقی خان امیرکبیر


میرزا تقی‌ خان فراهانی فرزند کربلایی قربان در سال ۱۲۲۲ ه ق در هزاوه فراهان از توابع اراک (سلطان آباد پیشین) متولد شد. نام اصلی وی «محمد تقی» است که اسم «محمد» رفته رفته از اسم وی حذف گردیده و به میرزا تقی خان شهرت یافت. از ایشان مهرهای فراوان به دست ما رسیده که موارد ذیل از آن قرار می باشد. «محمد تقی بن محمد قربان» «المتوکل علی الله محمد تقی» «لااله الا الله الملک الحق المبین محمد تقی »[۲]

کربلایی قربان پدر امیرکبیر در دستگاه میرزا عیسی (میرزا بزرگ) پدر میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام، سمت آشپزی داشت. مادر امیرکبیر «فاطمه‌ سلطان» دختر استاد شاه محمد بنّا از اهالی فراهان بود. میرزا محمدتقی خان از هوش و استعداد فراوان و کم نظیری برخوردار بود که همین امر باعث متمایز شدن ایشان از بقیه افراد می‌شود. وی به همین جهت از دوران نوجوانی مورد توجه میرزابزرگ و سپس قائم‌مقام فراهانی قرار گرفت و توانست به سمت منشی‌گری آن دو دست بیابد. ایشان به سرعت مورد توجه قائم‌مقام و عباس میرزا نایب‌السلطنه قرار گرفت. 

زندگی سیاسی:

اولین تجربه سیاسی میرزامحمدتقی خان  مربوط به قتل "گریبایدوف" وزیر مختار روسیه در ایران می باشد. سفر ایشان به روسیه با همراهی خسرومیرزا فرزند نایب‌السلطنه و هیئت همراه به منظور عذرخواهی از واقعه قتل گریبایدوف صورت گرفت. میرزاتقی خان طی سالهای آتی بیش‌ از ‌پیش در انجام امور دیوانی و غیره لیاقت و شایستگی نشان داد و در اواخر دوران سلطنت فتحعلی‌شاه در دستگاه محمدخان زنگنه امیرنظام و پیشکار آذربایجان وارد خدمت شد. چند سال بعد و در ۱۲۵۳ ق میرزا محمدتقی، وزیر نظام آذربایجان گردید. میرزا محمدتقی که اینک به امیرنظام ملقب شده بود در ۱۶ شوال ۱۲۵۳ به همراه ناصرالدین میرزای ولیعهد، عازم روسیه شد و در ارمنستان (ایروان) با نیکلای اول تزار روسیه ملاقات کرد.

دومین ماموریت وی رئیس هیات سیاسی ایران به ارزنة‌الروم برای حل اختلاف مرزی بین ایران و امپراتوری عثمانی بود. در این ماموریت که چندسالی طول کشید، علاوه بر آشنایی با زد ‌و بندهای سیاسی شرق و غرب با دلیری خاصی توانست اختلاف مرزی را به نفع ایران پایان دهد و محمّره و اراضی وسیع طرف چپ شط العرب را که مورد ادعای عثمانی‌ها بود، به ایران ملحق کرد. این اقدام و پیشنهادهای مفید امیرکبیر، مورد عناد و حسادت حاجی میرزا آغاسی قرار گرفت.

امیرنظام که از سالها قبل با ناصرالدین میرزا، الفت و نزدیکی پیدا کرده بود پس از فوت محمدشاه مقتدرانه مقدمات و اسباب بر تخت نشستن ناصرالدین شاه را فراهم آورد و در ۱۴ شوال ۱۲۶۴ سلطنت ناصرالدین شاه را اعلام کرد. امیرنظام که با آغاز سلطنت ناصرالدین شاه منصب صدراعظمی یافته بود در ۲۲ ذی قعده ۱۲۶۴ علاوه بر لقب امیرنظامی به القاب امیرکبیر و اتابک اعظم نیز مفتخر شد.

اصلاحات امیر کبیر:

امیرکبیر در دوره کوتاه صدارت خود یک سری اصلاحات سیاسی، امنیتی، مالی، اقتصادی و فرهنگی‌ (مانند تاسیس دارالفنون و ...) انجام داد که نه تنها در دوران خود بلکه تا به امروز آثار و برکات آن در سراسر کشورمان موجود می باشد. در این راستا ایشان با رفتاری متهورانه، اقداماتی از قبیل ایجاد امنیت و پایان دادن به شورشها و یاغی گریها و کاهش نفوذ و دخالت بیگانگان (روس و انگلیس) و نیز اصلاحات مالی و جلوگیری از اجحافات پیدا و پنهان صاحبان قدرت و نفوذ را در اولویت برنامه های خود قرار داد. 

از جمله اقدامات مهم امیرکبیر پایان دادن و سرکوب شورش محمدحسنخان سالار فرزند اللهیارخان آصف الدوله در خراسان (در نوروز ۱۲۶۶ ق) بود. در همان حال امیرکبیر ضمن نظم بخشیدن بر امور دستگاه سلطنت و حکومت و کنترلی که بر اعمال و رفتار دیوانیان، شاهزادگان، خاندان سلطنت، رجال و صاحبان قدرت و غیره اعمال می‌کرد، اصلاحات گسترده ای در امور اداری کشور به عمل آورد و با ریشه‌کن کردن بسیاری از مفاسد اداری و مالی در اداره امور کشور نظمی نو پدید آورد؛ که البته همین اصلاحات برخی از مهمترین دیوانیان و صاحبان نفوذ و قدرت را با او دشمن کرد.

از دیگر اصلاحات امیرکبیر بازسازی ارتش و قشون و پایه‌گذاری نظمی نو در نیروی نظامی کشور بود. آگاهان و ناظران امور در همان روزگار از سازمان نظامی جدیدی که امیرکبیر پایه گذاری کرد، سخت تمجید و تحسین می‌کنند.

از دیگر اقدامات امیرکبیر ایجاد چاپارخانه، تذکره خانه (اداره گذرنامه)، بنای بازار و تیمچه و سرای امیر در تهران، تأسیس سازمان اطلاعاتی - جاسوسی و خبررسانی و خفیه‌نویسی بود که در دوران صدارت او بسیار کارآمد عمل می‌کرد.امیر کبیر همچنین تلاشهای بسیاری برای اصلاحات قضایی و به تبع آن از میان برداشتن رسم بست‌نشینی انجام داد که در بسیاری از موارد روندی انحراف‌آمیز یافته بود.

از مهمترین اقدامات امیرکبیر تأسیس دارالفنون بود که پس از تلاشهای بسیار در ۵ ربیع‌الاول ۱۲۶۸و فقط ۱۳ روز قبل از قتل امیرکبیر افتتاح شد. امیرکبیر در همان دوران کوتاه صدارت (۱۲۶۴─ ۱۲۶۸ ق) گامهای استواری برای توسعه اقتصادی و صنعتی کشور و نیز رشد اقتصاد تجاری کشور برداشت و برای مثبت شدن تراز بازرگانی خارجی ایران تلاشهای فراوانی انجام داد. انتشار روزنامه وقایع‌اتفاقیه، تلاش برای ترجمه و انتشار کتب از دیگر اقدامات امیرکبیر بود. امیرکبیر که خود فردی مذهبی بود در ارتقاء شأن و منزلت علما و روحانیون کوشید. به‌ویژه نقش برجسته امیرکبیر در سرکوب شورش باب و از میان برداشتن فتنه ‌بابیه که با محاکمه و اعدام "سید علی‌محمد باب" به ‌پایان رسید، روابط امیرکبیر و علمای دینی را بیش‌ازپیش تحکیم بخشید. وطن‌دوستی و مخالفت شدید امیرکبیر با نفوذ کشورهای خارجی در ایران، تلاش برای برقراری عدالت و امنیت، جلوگیری از شکنجه و آزار متهمان و مجرمان، جلوگیری از پناهندگی جنایتکاران و مجرمین سیاسی و غیره در سفارتخانه‌های خارجی و تلاش برای قطع ارتباط جاسوسی - اطلاعاتی اتباع داخلی برای نمایندگان خارجی از دیگر اقدامات اصلاحگرانه امیرکبیر در طول دوران کوتاه (چهار ساله) صدارت بود.

 امیرکبیر که از همان آغاز صدارت سخت مورد حمایت و اعتماد ناصرالدین شاه قرار گرفته بود، در روز جمعه ۲۲ ربیع‌الاول ۱۲۶۵ با ملکزاده خانم عزت‌الدوله خواهر تنی شاه ازدواج کرد.

تلاشهای اصلاحگرانه امیرکبیر مدتی طولانی تداوم نیافت و در حالی که سیاست خارجی مستقل امیرکبیر و تلاشهای جدی او برای قطع نفوذ و دخالت روس و انگلیس می‌رفت تا طلیعه آغاز عصر نوینی در کشور شود، توطئه‌های نمایندگان سیاسی این دو کشور و همگامی بدخواهان پیدا و پنهان داخلی امیرکبیر با سیاست بیگانگان به‌تدریج موجبات رنجش و سپس نومیدی و خشم ناصرالدین شاه را از او فراهم آورده از صدارت اعظمی و دیگر مشاغل اداری و نظامی‌اش معزول کرده و به شهر کاشان تبعید کرد.بدین ترتیب با دسیسه بیگانگان و همدستی و خیانت گروهی از عوامل اثرگذار داخلی ناصرالدین شاه، حاجی علی مراغه ای (حاجب الدوله) را مأمور قتل امیرکبیر کرد.

امیرکبیر در محرم ۱۲۶۸ از مقام صدارت عظمی عزل شد و در شب شنبه ۱۸ ربیع‌الاول ۱۲۶۸ توسط حاجب‌الدوله در حمام فین کاشان به قتل رسید.

امیرکبیر مرد تمام عیار تاریخ ایران + عکس


مجموعه : تاریخ ایران
امیرکبیر مرد تمام عیار تاریخ ایران + عکس امیرکبیر مرد تمام قد تاریخ کشوری است که در مسموم ترین فضای حکومت وابسته قاجار، کمر به همت و تلاش بست تا ایران را بسازد و آن را در مسیر پیشرفت قرار دهد دریغ که چهار سال بیشتر مهلت نداشت و تیغ خیانت را بر رگهایش کشیدند.

به گزارش مهر، تاریخ ناصرالدین شاه و شاهان قاجار تاریخ خودفروختگی و سیاهی است و تاریکترین نقطه حکومت ناصرالدین شاه زمان مرگ امیر است صبحگاهی که قاصد خیانت به کاشان، تبعیدگاه امیررسید و رگ‌های دست او را باز کرد تا آخرین نفسهای ایران، مرگ را تجربه کند و شاید حمام تعبیری از پاکی امیر بود.

محمد تقی که بعدها میرزا تقی خان امیرکبیر نام گرفت مردی چیره در عرصه اقتصاد و سیاست بود وی جدی ترین مخالف حضور بیگانه اعم از روسیه و انگلیس در ایران و تصمیم گیری‌های داخلی بود و به همین علت بود که مزدوران داخلی با همدستی بیگانگان دست به دست هم دادند تا او را از میان بردارند.
هزاوه؛ جایی که اولین فریادهای امیرکبیر را شنید
هزاوه جایی است که اولین فریادهای امیر کبیر را در سال 1223 هـ ق به جان خرید و شاید اگر می‌دانست خون فرزندش این چنین به تیغ کینه دشمنان داخلی و خارجی به زمین خواهد ریخت به زادگاهی امیر نظام به خود نمی‌بالید.

هزاوه روستای نسبتا بزرگی در فراهان است و زادگاه امیر کبیر است روستایی که زادگاه بزرگ مردان ایران زمین می‌نامند.

روستای هزاوه زادگاه امیرکبیر، میرزا بزرگ قائم مقام و میرزا ابوالقاسم قائم مقام است و علاوه بر آن مقبره شاهزاده احمد بر بلندترین قسمت این روستای تاریخی قرار دارد و هر ساله زیارتگاه هزاران عاشق ائمه و اهل بیت است.

این روستا در 16 کیلومتری شمال غربی شهرستان اراک که ناحیه‌ای از دهستان فراهان بخش فرمهین با دوهزار و 736 نفر سکنه است و قدمت آن با توجه به سفال‌های پیداشده و براساس مطالعات باستان‌شناسی در تپه تاریخی هزش به قرن پنجم هجری قمری می‌رسد.

مثلث فرهیخته پروری ایران کجاست؟

بررسی‌های انجام گرفته در کشور حاکی است حداقل در 200 سال اخیر بیشترین نخبگان، دانشمندان و موثران بر تاریخ، علم، دین و فرهنگ کشور از خطه استان مرکزی است.
 
شاخص‌های این نتیجه گیری، امام خمینی، امیر کبیر، دکتر حسابی، برادران قریب، عالمان نراقی، قائم مقام فراهانی، دکتر کاظمی، علامه آشتیانی و دهها شخصیت دیگر است و بر اساس همین نتیجه گیری بیشترین شاخص‌ها مربوط به سه شهرستان فراهان، تفرش و آشتیان است سه شهرستانی که در کنار هم مثلث فرهیخته پروری را در استان مرکزی تشکیل دادند.

 یکی از این فرهیختگان که عمر و دانش خود را صرف کشور کرد میرزا تقی خان بود.
هوش خدادادی محمد تقی را از آشپزخانه به صدارت رساند

محمد تقی فرزند کربلایی محمد قربان است که به آشپزی خاندان میرزا عیسی قائم مقام بزرگ درآمد و به مقام آشپزی رسید و در زمان میرزا ابوالقاسم قائم مقام دوم و صدر اعظم محمدشاه مقام نظارت در آشپزخانه را احراز کرد.

تاریخ در مورد وی می‌گوید: حشر و نشر میرزا تقی خان با فرزندان خانواده قائم مقام از سویی و استعداد و دقت نظر امیرکبیر از سوی دیگر از او شخصیتی ساخت که نظیر آن در عصر قاجار دیده نشد. راه یافتن امیر کبیر به کلاس درس فرزندان قائم مقام در حالیکه امثال او حق تعلیم و تعلم نداشته‌اند و تعبیراتی که قائم مقام در خصوص او به کار می‌برد، عظمت شخصیت امیرکبیر را در همان دوران طفولیت نشان می‌دهد.

امیرکبیر مرد تمام عیار تاریخ ایران + عکس

امیر چون به سن رشد رسید در دستگاه قائم مقام و دستگاه محمدخان زنگنه امیر نظام، وارد خدمات دولتی شد و تحریر و نویسندگی را در محضر این دو شخصیت، آغاز کرد.
 
بعد از مدتی لشکرنویسی در سال 1251 هجری قمری به شغل و لقب مستوفی نظام در لشکر آذربایجان منسوب و ملقب شد.
 
 سپس به وزیر نظامی فرمانده کل قوا می‌رسد و بعد از مدتی با جلوس ناصرالدین شاه بر تخت، محمدتقی خان، به لقب امیرکبیری، اتابکی و نائبی درآمد در حالی که منصب صدارت و امیر نظامی را داشت.
موفقیت‌های امیر چیزی نبود جز هوش خدادادی و همتی که او داشت.
 
 سه ماموریتی که از محمدتقی دیپلماتی برجسته ساخت
 
میرزا تقی خان قبل از صدارت منشی دستگاه قائم مقام بود و در این مدت به سه مأموریت مهم سیاسی به روسیه، ایروان و به عثمانی رفت.
 
مسئولیت وی در قضیه ارزنه الروم بود و درایتش از وی دیپلماتی کارکشته ساخت. چنانچه در این قرار داد که روس و انگلیس همواره به دنبال زیان ایران و نفع عثمانی بودند کوتاه نیامد.
 
سرسپردگی و علاقه امیر به کشور تا به آنجا بود که وقتی به زیان ایران بود از محمدشاه هم پیروی نمی‌کرد تا برسد به روس و انگلیس و همه اقداماتش برای سربلندی ایران بود.
 
39 ماه صدارت از امیر چهره‌ای جهانی ساخت
 
39 ماه خدمت امیر کبیر در لباس صدارات حکومت قاجار در زمان ناصرالدین شاه کافی بود که از ی چهره‌ای جهانی بسازد و او را مردی سیاستمدار و اقتصاددانی زبردست که هدفی جز سربلندی ایران و خودکفایی کشور نداشت بسازد.
 
گرچه بسیاری از شاهزادگان قجری به مردی که از آشپزخانه به صدارت رسیده حسادت می‌کردند نشان داد ماندگارترین آثاری که از دوران قاجار در تاریخ این مرز و بوم بر جای می‌ماند خدمات اوست.
 
دارالفنون سنگ بنای آموزش مدرن ایرانی
 
حاصل مجموع آموخته‌ها و دیده‌های امیرکبیر از جهان، ایجاد دارالفنون بود آکادمی برای رشد علوم جهانی در پایتخت.
 
این مدرسه در هفت شعبه تأسیس شد و اولین مدرسه جدید ایران بود. در دارالفنون اصول علمی جدید و دانش‌های مهندسی، پزشکی و فنون به جوانان آموزش داده می‌شد و بسیاری از معلم‌های آن از اروپا و به ویژه از کشورهایی چون اتریش، اسپانیا، ایتالیا و فرانسه به کار گرفته شده بودند. پس از برکناری امیرکبیر، با وجود مخالفت‌های میرزا آقاخان نوری، مدرسه کار خود را ادامه داد.
 
انتشار اولین روزنامه ایرانی
 
روزنامه وقایع اتفاقیه در سال سوم سلطنت ناصرالدین‌شاه، به دستور امیر کبیر برای جلوگیری از شایعه در ایران چاپ شد.
 
 اولین شماره این روزنامه در ۱۸ بهمن ۱۲۲۹ خورشیدی به کوشش امیرکبیر منتشر شد.

 

به دستور امیرکبیر اشتراک این روزنامه برای هر یک از افرادی که از دستگاه دولتی بیش از ۲۰۰ تومان حقوق می‌گرفتند اجباری بود.
 
در این روزنامه، اخبار داخلی شامل خبرهای مربوط به دربار، عزل و نصب‌ها، اعطای مقام‌ها، نشان‌ها و امتیازات چاپ می‌شد. چاپ اخبار رویدادهای شهرهای ایران، اخبار مربوط به کشورهای اروپایی و صفحه حوادث از بخش‌های مختلف این روزنامه بود.
 
رسیدگی به وضع مالی و مبارزه با فساد اقتصادی
 
امیرکبیر در دوران صدراعظمی خود با رشوه خواری به مبارزه خاست. او دستور داد دریافتی‌های بی‌حساب و قطع مواجب بی‌جهتی که از دستگاه‌های دولتی می‌گرفتند؛ قطع شود.
 
وی حقوق شاه را کاهش داد و ماهانه به دوهزار تومان رسانید و قرار گذاشت که هر ماه به او کارسازی کنند.
 
امیرمواجب بی‌حسابی که حاج میرزا آقاسی برقرار کرده بود، قطع کرد و سروسامانی به قوانین مالیاتی داد و صورت عواید و مخارج آن را تعدیل کرد.
 
او برای ماموران دولتی حقوق ثابت تعیین کرد تا فعالیت سالمی داشته باشند.

وی در اقدامی دیگر القاب و عناوین فرمایشی را موجب زیان‌های اجتماعی می‌دانست و در نامیدن دیگران به گفتن واژه جناب اکتفا می‌کرد، حتی نسبت به مقام صدارت.
 مقابله با خرافات ضد دینی و قمه زنی
 
در حالیکه اکنون قمه زنی‌ها سوژه داغ رسانه‌های بیگانه برای زیر سوال بردن اساس اسلام و مسلمانان است امیر کبیر در دوران صدارت خود با این رسم نادرست و غیر دینی مقابله کرد و بدون تردید اولین کسی که مقابله با این نوع خرافات را در تاریخ ایران به نام خود به ثبت رساند امیر کبیر بود.

 امیرکبیر مرد تمام عیار تاریخ ایران + عکس

امیر امور روضه خوانی را سامان داد و مخالف خرافات دینی در جامعه بود. وی دستور داد که رسم قمه‌کشی و لوطی‌بازی از شهرها و راه‌ها برداشته شود و حمل اسلحه سرد و گرم ممنوع شد.
 
 ساماندهی ارتش
 
از دیگر اقدامات امیر کبیر در دوران خود ساماندهی امور ارتش کشور بود. تاریخ می‌نویسد: امیرکبیر، مشق و دروس ارتشیان و تسلیحات آن‌ها و برکشیدن صاحب‌منصبان بی‌طرف و نهادن شغل و سمت در مقابل افراد و حذف مشاغل بی‌فایده در نظام سازمانی را پایه‌گذاری کرد.
 
رسم بخشیدن مناصب بی‌شغل را برانداخت و معیار ترفیع صاحب‌منصبان، شایستگی ایشان گشت. مهمات‌سازی در زمان او رشد کرد و توپ‌ریزی و باروت‌سازی تبریز دوباره رونق گرفت. وضع لباس ارتش مرتب و منظم شد. به دستور وی لباس سربازان از پارچه ایرانی بود.
 
امیر کبیر توسعه دهنده سیاست خارجی
 
امیرکبیر، دستگاه وزارت امور خارجه را توسعه داد. تأسیس سفارتخانه‌های دائمی در لندن و سن‌پترزبورگ، ایجاد کنسولگری در بمبئی، عثمانی و قفقاز؛ تربیت کادر برای وزارت امور خارجه و تنظیم دفتر اسناد سیاسی از کارهای اوست.
 
محور سیاست خارجی امیر کبیر عزت ایران بود و خواستار قطع حضور و دخالت بیگانگان در امور ایران بود و شاید مهمترین دلیل قتل و شهادت وی همین موضوع بود.
 
مقابله امیر با بهائیت و تجزیه ایران
 
امیر به همان اندازه که یا خرافه پرستی مخالف بود نسبت به ایجاد فرقه‌های گمراه کننده از اصل دین و اسلام مخالف بود. وی با وجود حمایت‌های بیگانگان به خصوص انگلیس از فرقه باب که همان بهائیت امروز است فرمان قتل علی محمد باب را داد.
 
به دستور امیرکبیر، باب که در قلعه چهریق آذربایجان زندانی بود، در تبریز تیرباران شد. امیر همچنین در دوران صدارت خود با تجزیه طلبی ایران مقابله می‌کرد.
 
امیر از بی سوادی مردم در رنج بود و آن را عاملی برای عقب نگهداشتن ایران از پیشرفت می‌دانست و 39 ماه صدارت خود را صرف کار برای مردم ایران کرد.
 
بیش از اینکه شاهزادگان قجری دوستدار امیر باشند مردم او را دوست می‌داشتند و او را از خود می‌دانستند و همین عوامل باعث بروز حسادتهایی در اطرافیان شد و نسخه امیر را پیچاند و شهادت فرزندی لایق دیگری از این مرز و بوم را رقم زد.
 
هراس از اقدامات راهگشای امیر در توسعه ایران به حدی بود که مزدوران داخلی و دست‌های خارجی برای کشتن وی متحد شدند.
 
تاریخ روایت می‌کند، در ابتدا حسادت امثال میرزا آقاخان نوری و دسایس او همراه با مهدعلیا علیه امیرکبیر در شاه اثری نکرد و ازدواج امیرکبیر با خواهر تنی ناصرالدین شاه یعنی عزت الدوله اوضاع را کمی به نفع امیرکبیر آرام کرد.
 
با این حال از آن رو که اصلاحات امیرکبیر، مخالف منافع درباریان و اربابان خارجی بود. سرانجام با اغوای شاه توسط درباریان و اطرافیان و تحریک بیگانگان، امیرکبیر از صدارت عزل و به حکومت کاشان منصوب شد. در حقیقت کاشان تبعیدگاه مردی بود که کمر به خدمت بسته بود.
 
در این زمان عناصر داخلی و خارجی که در دوره صدارت امیر به کمین او نشسته بودند دست به دست هم دادند و حکم قتل او را از شاه بی کفایت گرفتند.
 
حاج علی خان حاجب الدوله با اینکه امیرکبیر مهربانی‌های بسیار به او کرده بود، مامور اجرای فرمان قتل شد.
 
سرانجام امیرکبیر در ۲۰ دی ۱۲۳۰ (برابر با ۱۰ ژانویه ۱۸۵۲ میلادی) در حمام فین کاشان با بریدن رگ دستهایش به شهادت رسید.

 
امیرکبیر مرد تمام عیار تاریخ ایران + عکس
کالبد امیر را ابتدا در همان کاشان دفن کردند اما به اصرار همسرش عزت الدوله جسد او را چند ماه بعد به کربلا حمل کردند و در اتاقى که در آن به سوى صحن امام حسین(ع) باز مى شود به خاک سپردند.

هدیه امام حسین(ع) به امیر کبیر

یکی از روایت‌های جالب در مورد شهادت امیر این است که آیت الله محمدعلی اراکی بازگو می‌کند ومی گوید که در خواب امیرکبیر را دیده است که جایگاه رفیعی در عالم برزخ داشته است. سبب آن را می‌پرسد و امیر پاسخ می‌دهد :"با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم می‌رفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! دو تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم.
 
گرچه پس از مرگ امیر، ناصرالدین شاه پشیمان شد اما این امر سودی به حال خود و ملت نداشت و مرگ امیر به فرصتی تازه‌ای برای فاسدان و بیگانه پرستان برای دست اندازی بیشتر به دارایی‌های کشور تبدیل شد.
 
اکنون کتاب‌های متعدد و فیلم‌های شایسته‌ای در مورد امیرکبیر نوشته و ساخته شده است.
 
با پیروزی انقلاب اسلامی خدمات امیر کبیر بیش از هر زمانی معرفی می‌شود، انقلابی که پای در راه مردانی گذاشته که سودایی جز خدمت نداشتند.