امیرکبیر
که پایهگذار اندیشهی ترقی در ایران بهشمار میرود، در مدت سهسال و
یکماه و 27روز خود یک سیاست مستقل و ملی در پیش گرفت.
زمامداری
امیرکبیر وارث وضعی کاملا نامساعد و مملو از مشکلات و موانع برای خدمت و
کار بود او موقعی مصدر کار شد که همه چیز و همه جای مملکت را فساد فرا
گرفته بود. کادر هیئت حاکمه به صورت غیرقابل اصلاحی در فساد غوطهور بود.
جنوب و شمال کشور مثل موم در دست انگلیس و روس قرار داشت. دربار بیش از آلت
بیارادهای در دست بیگانگان چیزی نبود.
ارتش بهصورت سازمانی در جهت سرکوبی و ناراحت کردن مردم درآمده بود. نیروی دریایی که در آن تاریخ برای کشورهای مجاور دریاها نقش حیات و مرگ را داشت، اصلا در ایران وجود نداشت. صنعت بهصورت موجود در کشورهای پیشرفتهی آن روز دنیا، ابداً در ایران بهچشم نمیخورد و صنایع دستی مختصری هم که بود در مقابل هجوم و حملهی سیل مصنوعات کشورهای مترقی، رو به ورشکستگی میرفت.
کشاورزی و دامداری به همان وضع قرون
وسطی باقیمانده بود. اگر کسی هم به فکر بهرهبرداری از معادن و ذخائر و
ثروتهای خدادادی کشور میافتاد با توجه به وضع زمامداران و کارشکنیهای
یغماگران خارجی منصرف میشد.
علم و ادب و هنر مخصوصا علومی که به تازگی در غرب رواج پیدا کرده بود، کفر و الحاد بهشمار میرفت و با اینکه تا آن روز در اروپا قدمهای بلندی به طرف تکامل و ترقی برداشته شده و در اثر ارتباط و آمد و شد، آن پیشرفتها از نظر سردمداران ایران پوشیده نبود، در ایران اقدامی برای اقتباس آن ترقی بهچشم نمیخورد. در عوض، بازار رشوه و دزدی و تجاوز و تعدی و زورگویی هرچه بخواهد رواج داشت. القاب پرطمطراق و عناوین پرزرق و برق که حاکی از روح تنمّر و تفکر عدهای مغرور بود، در میان طبقهی بالا و هزار فامیل دست به دست میگشت. در این وضعیت امیرکبیر شروع به اصلاحات در دو جناح داخلی و خارجی کرد.
اصلاحات اجتماعی امیرکبیر
امیرکبیر،
دستور داد که رسم قمهکشی و لوطیبازی از شهرها و راهها برداشته شود. وی
حمل اسلحه سرد و گرم را ممنوع کرد. وی قاعده بستنشینی را لغو کرد.
اصلاحات مذهبی امیرکبیر
امیرکبیر،
در پی منع قمهزنی و اصلاح امور روضهخوانی برآمد. وی نسبت به علمای مذهبی
با احترام خاصی برخورد میکرد، با این حال میرزا ابوالقاسم امام جمعه
تهران، از جمله روحانیونی بود که به شدت به مخالفت با امیرکبیر برخاست و
بسیاری از روحانیون دیگر نیز به همراهی با او برخاستند.
امیرکبیر و حذف القاب و عناوین
امیرکبیر،
القاب و عناوین فرمایشی را موجب زیانهای اجتماعی میدانست و در نامیدن
دیگران به گفتن واژه "جناب" اکتفا میکرد، حتی نسبت به مقام صدارت.
امیرکبیر و سر و سامان دادن به ارتش
امیرکبیر،
مشق و دروس ارتشیان و تسلیحات آنها و برکشیدن صاحبمنصبان بیطرف و نهادن
شغل و سمت در مقابل افراد و حذف مشاغل بیفایده در نظام سازمانی را
پایهگذاری کرد. رسم بخشیدن مناصب بیشغل را برانداخت و معیار ترفیع
صاحبمنصبان، شایستگی ایشان گشت.
مهماتسازی در زمان امیرکبیر رشد کرد و
توپریزی و باروتسازی تبریز دوباره رونق گرفت. در زمان امیرکبیر وضع لباس
ارتش مرتب و منظم شد. به دستور وی لباس سربازان از پارچه ایرانی بود.
یکی از مواد مهم برنامهی امیرکبیر در ترقی ایران ایجاد صنایع جدید بود